عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 53
نویسنده : حسینی

پسر و گلدان

روزی دست پسر بچه ­ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می ­کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.اماپدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند.

پدردیگر به شکستن گلدان که خیلی هم گرانقیمت بود، راضی شده بود. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن،انگشت­ هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن، آنوقت فکر می­کنم دستت بیرون می­ آید.

پسر گفت: می ­دانم اما نمی ­توانم این کار را بکنم.پدر که از این جواب پسرش شگفت ­زده شده بود پرسید: چرانمی­ توانی؟ پسر گفت: اگر این کار را بکنم سکه ­ای که در مشتم است، بیرونمی­ افتد.

انسان گاهی در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان اهمیت می­ دهد که ارزش دارایی­ های پرارزش را فراموش می ­کند.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: پسر و گلدان ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 81 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com